ترجمه مقاله

تقارض

لغت‌نامه دهخدا

تقارض . [ ت َ رُ ] (ع مص ) وام دادن یکدیگررا. (دهار). || یکدیگر را تقریض کردن . (صراح ). همدیگر را شعر خواندن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تقریض شود. || بیکدیگر به دنبال چشم نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یکدیگر را نیکی یا بدی از پیش فرستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هریک دیگری را ثنا گفتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله