ترجمه مقاله

تقدیرگر

لغت‌نامه دهخدا

تقدیرگر. [ ت َ گ َ ](ص مرکب ) تعیین کننده ٔ سرنوشت . مُقَدِّر :
تقدیرگر شدند چو تقدیر یافتند
زانسو مقدرند و زینسو مقدرند.

ناصرخسرو.


رجوع به تقدیر و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله