تقدیسی
لغتنامه دهخدا
تقدیسی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تقدیس . پاک و منزه . پاکیزه و مطهر :
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن چون مریم بر عیسی .
رجوع به تقدیس شود.
جبرئیل آمد روح همه تقدیسی
کردم آبستن چون مریم بر عیسی .
منوچهری .
رجوع به تقدیس شود.