ترجمه مقاله

تقدیم

لغت‌نامه دهخدا

تقدیم . [ ت َ ] (ع مص ) در پیش شدن و فرمودن . (تاج المصادر بیهقی ). در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). پیش درآمدن ، منه قوله تعالی : لا تقدموا بین یدی اﷲ و رسوله . (قرآن 1/49) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیش درآمدگی و پیش روی و پیش آمدگی . (از ناظم الاطباء). فراپیش شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || پیش فرستادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || در پیش کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار). پیش داشتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پیش افکندن . جلو انداختن . ضد تأخیر. (یادداشت ایضاً). مقدم داشتن :
کاین هر دو جدا نیست ز یکدیگر دانم
چون شاید تقدیم یکی بر دو دیگر.

ناصرخسرو.


آنچنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقدیم ابواب عدل و سیاست سلطان ماضی ... ابوالقاسم محمود راست . (کلیله و دمنه ). و شرایط سخن آرایی در تضمین امثال و تلفیق آیات ... تقدیم نموده اند. (کلیله و دمنه ). و در آن تقدیم و تأخیر صورت نبندد. (کلیله و دمنه ). و همت مردمان از تقدیم حسنات قاصر گشته . (کلیله و دمنه ). هر آنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام و انعام و تفخیم و تقدیم درباره ٔ تو به اتمام رسد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264). به تقدیم لطف به رعایت مهمات حاج و اقبال ، بر ابواب عدل و توفیر بر تیمارداشت رعیت نام نیک اندوخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 314). || در بیت ذیل بمعنی پیشی و برتری آمده است :
ای ز تو برده منعمان نعمت
ای ترا بر مقدمان تقدیم .

مسعودسعد.


|| سوگند خوردن ، یقال : قدمت یمیناً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || دلیر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اقبال مرد بر عملی . (اقرب الموارد). || امر کردن کسی را بکاری : قدمت الی فلان بکذا؛ امرته به . (اقرب الموارد) (از مصباح ). || (اِ) پیشکش . (ناظم الاطباء). پیش کش کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله