ترجمه مقاله

تقویر

لغت‌نامه دهخدا

تقویر. [ ت َ ] (ع مص ) شکله برکشیدن جامه و خربزه و آنچ بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). گرد بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قواره برآوردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). یؤخذ رمانة فیقور رأسها قدردرهم و یصب علیه من دهن البنفسج . (ابن البیطار از یادداشت ایضاً). || گریبان واری برگرفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گرد بریدن گریبان را. (از اقرب الموارد): اذا قور رأس فجلة و فترفیها دهن وردو قطر فی الاذن الوجیعه ابرأها و حیاً و اذا اخذت قطعة من فجل و قور فیها حفرة و وضع فیها وزن اربعة دراهم ... (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله