ترجمه مقاله

تلاق

لغت‌نامه دهخدا

تلاق . [ ت َ ] (ع مص ) صحبت و مجلس و انجمن و ملاقات . (ناظم الاطباء). تلاقی : لینذر یوم التلاق . (قرآن 40 / 15).
عشق صورتها بسازد در فراق
تا مصور سرکشد وقت تلاق .

مولوی .


رجوع به تلاقی شود.
ترجمه مقاله