ترجمه مقاله

تلالا

لغت‌نامه دهخدا

تلالا. [ ت َ ] (اِ صوت )نفس و صوت خوانندگی و گویندگی و آنرا تلالا و تلاتلا نیز گویند. (انجمن آرا) (از آنندراج ). آواز و صدای خوانندگی و سازندگی . (ناظم الاطباء). و آن را تللی و یللی نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به تلاتلا شود. || (اِ) در بیتهای زیر از خاقانی ، امیرخسرو، که دومی را صاحب آنندراج شاهد معنی اول آورده است بجای تلالؤ و بهمان معنی آمده است :
چندان بمان که ماه نو آید عیان ز شرق
وز سوی غرب شمس تلالا برافکند.

خاقانی .


از پختگی در برگ رز بی پای و بی سر سایه خز
بس کآفتاب میوه پز بر وی تلالا داشته .

امیرخسرو (از آنندراج ).


رجوع به تلالؤ شود.
ترجمه مقاله