ترجمه مقاله

تلخاب

لغت‌نامه دهخدا

تلخاب . [ ت َ ] (اِ مرکب ) آب تلخ و آب نمک . (ناظم الاطباء). آبی که مزه تلخ دارد.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
زرین رسنها بافته در دلو از آن بشتافته
ره سوی دریا یافته تلخاب دریا ریخته .

خاقانی .


رجوع به تلخ شود.
ترجمه مقاله