ترجمه مقاله

تلعی

لغت‌نامه دهخدا

تلعی . [ت َ ل َع ْ عی ] (ع مص از «ل ع ع ») لعاعة خوردن مرد و اصل آن تلعع است که مانند تظنی ابدال گردید. (از اقرب الموارد). || برچیدن گیاه لعاع و علف و گیاه سبک را. (منتهی الارب ). || چریدن ستور لعاع یا علف و گیاه سبک را. اصل آن تلعع بوده است و توالی سه عین را ناخوش داشته اند و عین آخر را به یا بدل کرده اند. (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله