ترجمه مقاله

تماجامیشی

لغت‌نامه دهخدا

تماجامیشی . [ ت َ ] (مغولی ، اِ) لغت مغولی است بمعنی مضایقه باشد. چنانکه درتاریخ وصاف در بیان جلوس ارغون خان مذکور است که چون ایلچی به خدمت هولاجو رسید در جواب گفت : با ارغون تماجامیشی یعنی مضایقت کجا می رود. و نیز در تاریخ غازانی ، در ولیعهد کردن چنگیزخان ، اوکتای را ذکر کرده : یافته که جغتای اینجا حاضر نیست مبادا که چون من درگذرم سخن مرا دیگر کرده در ملک تماجامیشی کند. (سنگلاخ چ لندن ص 161). || ستیزگی و خصومت و مناقشه و منازعه . (ناظم الاطباء) : و مقرر فرمودند که لشکری که با بایجو و جرماغون پیش از آن جهت تماجامیشی فرستاده بودند. (رشیدی ). و لشکری که هم به جهت تماجامیشی ، با طیربهادر به جهت کشمیر و هند فرستاده بودند. (رشیدی ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله