ترجمه مقاله

تمادی

لغت‌نامه دهخدا

تمادی . [ ت َ ] (ع مص ) ستیهیدن در چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لجاج کردن و ادامه دادن در آن . (از اقرب الموارد) : از شدت حال و تمادی ایام محنت و تراکم امواج کربت و مقاسات شداید غربت نالش کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || به نهایت رسیدن . || درازشدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله