تمام رس
لغتنامه دهخدا
تمام رس . [ ت َ رَ ] (ن مف مرکب ) مقابل نارس . (آنندراج ). تمام رسیده . کاملاً رسیده :
تمام رس نبود باده ای که کف دارد
که عیب دار بود گوهری که تف دارد.
رجوع به تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.
تمام رس نبود باده ای که کف دارد
که عیب دار بود گوهری که تف دارد.
صائب (از آنندراج ).
رجوع به تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.