ترجمه مقاله

تمتم

لغت‌نامه دهخدا

تمتم . [ ت ُ ت ُ ] (اِ) قطاس باشد و آن دم گاو کوهی است که سپاهیان آن را از نیزه و علم آویزند و بر گردن اسب بندند. (برهان ) (ناظم الاطباء). غژغاو را گویند که به ترکی قطاس خوانند و آن دم گاو کوهی است که در ختا و ترکستان پیدا شود و سپاهیان آن را از نیزه و علم و طوق آویزند و به جهت زینت در گردن اسب بندند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). به یونانی ، که ته . لاتینی ، سه ته . فرانسه ، سه تاسه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). گژگاو. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ). گژغاو. (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به پرچم شود.
ترجمه مقاله