ترجمه مقاله

تمحیص

لغت‌نامه دهخدا

تمحیص . [ ت َ ] (ع مص ) آزموده گردانیدن . (زوزنی ). آزمودن . || کم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : محص اﷲ عن فلان ذنوبه ؛ ای نقصها و اذهب ماتعلق به من الذنوب و طهره و صفاه منها. (اقرب الموارد). || بی گناه کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || پاکیزه نمودن گوشت از پی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || دور کردن . (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله