ترجمه مقاله

تمذج

لغت‌نامه دهخدا

تمذج . [ ت َ م َذْ ذُ ] (ع مص ) رسیدن خربزه . || پرشدن آوند. || آماسیدن چیزی . || فراخ گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله