ترجمه مقاله

تمریخ

لغت‌نامه دهخدا

تمریخ . [ ت َ] (ع مص ) روغن با دارو درمالیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بیالودن . (زوزنی ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). چرب کردن . (یادداشت ایضاً) (از اقرب الموارد). روغن و نحو آن مالیدن برخود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازغیاث اللغات ) (از آنندراج ). || فراوان شدن آب خمیر به حدی که رقیق شود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله