ترجمه مقاله

تمسکن

لغت‌نامه دهخدا

تمسکن . [ ت َ م َ ک ُ ] (ع مص ) بیچاره شدن . (تاج المصادر بیهقی ). درویش شدن یا مانند درویش گردیدن و خوار و حقیر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تسکن ، چنانکه گویند تمدرع و تمندل از مدرعة و مندیل .... (از اقرب الموارد). مسکین شدن و بیچاره و خوار وضعیف شدن . (آنندراج ). رجوع به نشوءاللغة ص 40 شود.
ترجمه مقاله