ترجمه مقاله

تمطر

لغت‌نامه دهخدا

تمطر. [ ت َ م َطْ طُ ] (ع مص ) در زمین بشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بشتافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شتابی کردن مرغ وقت فرود آمدن . || برهمدیگر پیشی گیران آمدن اسبان . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به شدت اسب دوانیدن به سوی باران . (از اقرب الموارد). || پیش آمدن باران را و بشدن در آن یا در سردی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : خرج متمطراً؛ ای متعرضاً له . (اقرب الموارد). || باران خواستن . یقال : خرجوا یتمطرون اﷲ؛ ای یساَلونه انزال المطر. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله