ترجمه مقاله

تنادیل

لغت‌نامه دهخدا

تنادیل . [ ت َ ] (اِ) گروهی از پارسیان قدیم که خلاف احکام و قرارداد شریعت آزر هوشنگ یعنی مه آباد پیغمبر عجم کردندی و آنان را ارباب شریعت آزر هوشنگ ، اهرمن و دیو و گمراه خواندندی و ملامت کردندی و گروهی که متابعت احکام کتاب پیمان فرهنگ آزر هوشنگ می کردند بضد این طایفه آنان را فرشته و سروش و سپاهی و به دین و سهی کیش و زنادیل می نامیده اند و این دو لغت در فرهنگها نیست . از دبستان نقل شده است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذر کیوان است .
ترجمه مقاله