ترجمه مقاله

تنان

لغت‌نامه دهخدا

تنان . [ ت َ ] (اِ) ج ِ تن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
چو لشکر بیامد ز دشت نبرد
تنان پر ز خون و سران پر ز گرد.

فردوسی .


فراوان تنان زینهاری شدند
فراوان به دژها حصاری شدند.

اسدی (گرشاسب نامه ).


رجوع به تن شود.
ترجمه مقاله