ترجمه مقاله

تنان

لغت‌نامه دهخدا

تنان . [ ت َ ] (نف ) در حال تنیدن . تننده :
می تند گرد سرای و در تو غنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان .

کسائی .


ترجمه مقاله