تنباکوکشی
لغتنامه دهخدا
تنباکوکشی . [ تَم ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) تنباکو کشیدن :
تنباکو کشی به گلعذران چه خوش است
سنبل به لب چشمه ٔ حیوان چه خوش است
دودش بمثال زلف در هر نفسی
بر عارض مهوشان پریشان چه خوش است .
تنباکو کشی به گلعذران چه خوش است
سنبل به لب چشمه ٔ حیوان چه خوش است
دودش بمثال زلف در هر نفسی
بر عارض مهوشان پریشان چه خوش است .
نخلی .