تنخواه دادن
لغتنامه دهخدا
تنخواه دادن . [ ت َ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) پول دادن . مال دادن . برات دادن . وظیفه دادن :
غیر داغ از حاصل دنیا نصیب ما نشد
همچو ماهی خوش زری ما را جهان تنخواه داد.
رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود.
غیر داغ از حاصل دنیا نصیب ما نشد
همچو ماهی خوش زری ما را جهان تنخواه داد.
محمد قلی سلیم (از بهار عجم ) (آنندراج ).
رجوع به تنخواه و دیگر ترکیبهای آن شود.