ترجمه مقاله

تندم

لغت‌نامه دهخدا

تندم . [ ت َ ن َدْ دُ ] (ع مص ) پشیمان بودن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). پشیمانی نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). پشیمان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : هارون پوشیده کسان گماشته بود تا هر کس زیر دار جعفر گشتی و تندمی و توجعی نمودی و ترحمی ، بگرفتندی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 190).
ترجمه مقاله