ترجمه مقاله

تنزیز

لغت‌نامه دهخدا

تنزیز. [ ت َ ] (ع مص ) پاک کردن کسی را از چیزی : نززه عن کذا تنزیزاً؛ پاک کرد او را از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پروردن آهوماده بچه ٔ خود را: نززت الظبیة؛ پرورد بچه ٔ خود را آهوماده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله