تنعم راندن
لغتنامه دهخدا
تنعم راندن . [ ت َ ن َع ْ ع ُ دَ ] (مص مرکب ) خوشگذرانی کردن . در ناز و نعمت زیستن . در آسایش وفراغ بال بسر بردن . خوش بودن در زندگی :
سیه نامه چندان تنعم براند
که در نامه جای نوشتن نماند.
رجوع به تنعم و دیگر ترکیبهای آن شود.
سیه نامه چندان تنعم براند
که در نامه جای نوشتن نماند.
(بوستان ).
رجوع به تنعم و دیگر ترکیبهای آن شود.