ترجمه مقاله

تنفط

لغت‌نامه دهخدا

تنفط.[ ت َ ن َف ْ ف ُ ] (ع مص ) آبله شدن دست . (تاج المصادر بیهقی ). آبله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ریش شدن دست بر اثر کار یا آبله برآوردن . (ازاقرب الموارد): جید [ آبنوس ] للدمعة و التنفط حول الحماق . (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله