ترجمه مقاله

تنکیب

لغت‌نامه دهخدا

تنکیب . [ ت َ ] (ع مص )به یک سو شدن . (زوزنی ). برگشتن و یکسو شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || یکسو گردانیدن ، لازم و متعدی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دور گردانیدن چیزی .(از اقرب الموارد). || برگشتن از راه ، یقال : نکبه الطریق و نکب به الطریق و نکب به عن الطریق ؛ ای عدل عنه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نکبه الطریق و نکب به الطریق و نکب به عن الطریق ؛ ای عدله عنه و نحاه ُ. (اقرب الموارد). || کمان در بازو کردن . (زوزنی ). رجوع به تنکب شود.
ترجمه مقاله