ترجمه مقاله

تنگستان

لغت‌نامه دهخدا

تنگستان . [ ت َ گ ِ ] (اِخ ) میانه ٔ جنوب و مشرق بوشهر، درازای آن از چغادک تا خورشهاب یازده فرسخ ، پهنای آن از دو فرسخ نگذرد. محدود است از جانب مشرق به نواحی اهرم و خورموج و از شمال به نواحی برازجان و از سمت مغرب و جنوب به دریای فارس ... و قصبه ٔ این ناحیه را نیز تنگستان گویند، نزدیک 200 خانه دارد پنج فرسخ از بوشهر و چهل وسه فرسخ از شیراز دور افتاده است . و اهالی دشتستان مردم ناحیه ٔ تنگستان را تنگ سیر گویند و این ناحیه مشتمل است بر سی ویک ده آباد. (از فارسنامه ٔ ناصری ). به دهستانهای سمل ، باغک ، ساحلی و خاویز از بخش اهرم شهرستان بوشهر بطور کلی تنگستان ، و سواحل خلیج فارس را در این قسمت ، سواحل تنگستان گویند. رجوع به سمل و باغک و ساحلی و خاویز شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
ترجمه مقاله