ترجمه مقاله

تنگو

لغت‌نامه دهخدا

تنگو. [ ت َ ] (اِخ ) پادشاه ختاو ختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء).نام پادشاهی است از ملک ختن ، و صحیح پیگو است . (از فرهنگ رشیدی ). نام پادشاه چین و ختا بوده ... و در فرهنگ رشیدی تصحیح تنگو به پیگو است که نام پادشاهی ازملک ختن بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ). ظاهراً مصحف منگو، رجوع شود به منگوقاآن در فهرست تاریخ مغول تألیف آقای اقبال . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
با حکم قدیم تو چه کسری و چه قیصر
در پیش قضای تو چه خاقان و چه تنگو.

خواجه عمید (از جهانگیری ).


ترجمه مقاله