ترجمه مقاله

تنیزه

لغت‌نامه دهخدا

تنیزه . [ ت َ زَ / زِ ](اِ) بمعنی طرف و دامن باشد، چنانکه گویند تنیزه ٔ کوه ، مراد از آن دامن کوه باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ). و تنیزه ٔ دشت یعنی دامن دشت . (انجمن آرا) (آنندراج ). کناره . حوالی . کمینگه . (حاشیه ٔ هفت پیکر نظامی چ وحید ص 98) :
شاه بهرام از این قرار نگشت
سوی شیر آمد از تنیزه ٔ دشت .

نظامی (هفت پیکر ایضاً).


ترجمه مقاله