ترجمه مقاله

تن بد

لغت‌نامه دهخدا

تن بد. [ تَم ْ ب ُ ] (اِ) بمعنی جسم کل است همچنانکه روان بد، نفس کل است . چه تن بمعنی جسم و روان بمعنی نفس و بد بمعنی همه و کل باشد. (برهان ). (انجمن آرا) (آنندراج ). و در ضمه ٔ باء تأمل است چه بد معنی بزرگ و کل است . (انجمن آرا) (آنندراج ). جسم کلی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله