ترجمه مقاله

تن پرش

لغت‌نامه دهخدا

تن پرش . [ تَم ْ پ َ رِ ] (اِ مرکب ) بمعنی جستن اندام است و بپارسی آن را پیکرجه خوانند و به عربی اختلاج خوانند و این پرش و جستن اگر در روی بود مقدمه ٔ لقوه بود و در شکم مقدمه ٔ صرع و در پهلو آماس سپرز و در تمام اندام مقدمه ٔ سکته بود.... (انجمن آرا) (آنندراج ). اضافه ٔ مقلوب به فک کسره ٔ اضافه . (پرش تن ).
ترجمه مقاله