ترجمه مقاله

تهجین

لغت‌نامه دهخدا

تهجین . [ ت َ ] (ع مص ) زشت و عیبناک گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). قبیح و عیبناک گردانیدن امری را. (از اقرب الموارد) : مناشیر دارالخلافة المقدسه بیرون آمد مشتمل بر تحریض غوریان بر قصد سلطان خوارزم و تهجین و تقبیح حرکات و افعال ایشان . (جهانگشای جوینی ). || هجین ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هجین کردن و هجین آن است که مادر او کنیزک باشد و پدر آزاد و یا پدرش از مادر بهتر باشد در حسب . (آنندراج ).
ترجمه مقاله