ترجمه مقاله

تهدج

لغت‌نامه دهخدا

تهدج . [ ت َ هََ دْ دُ ] (ع مص ) بریده گردیدن آواز با لرزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مهربانی کردن اشتر بر بچه . (تاج المصادر بیهقی ). مهربان شدن ناقه بر بچه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اظهار لطف کردن قوم بر کسی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله