ترجمه مقاله

تهمت کش

لغت‌نامه دهخدا

تهمت کش . [ ت ُ م َ ک َ / ک ِ ](نف مرکب ) مفتری و بدگمان و بدگو و بدگمان شده . (ناظم الاطباء). || کشنده و تحمل کننده ٔ بهتان . کسی که سخن بهتان را بر خود هموار سازد :
رفته ام از خود وتهمت کش آسودگیم
حیرت آیینه ام کاش طپیدن باشد.

میرزا بیدل (از آنندراج ).


رجوع به تهمت و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله