ترجمه مقاله

تهنیت گفتن

لغت‌نامه دهخدا

تهنیت گفتن . [ ت َ ی َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) مبارکباد گفتن و خوش آمدی گفتن . تهنیت کردن .تهنیت دادن . (ناظم الاطباء) : خرچنگ تهنیت حیات باقی ایشان [ ماهیان ] بگفت . (کلیله و دمنه ).
دیهیم و تخت ، تهنیت تختگاه گفت
آمد به حکم شه چو به دارالقرار تخت .

ملاطغرا (از آنندراج ).


رجوع به تهنیت و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله