تهنیت دادن
لغتنامه دهخدا
تهنیت دادن . [ ت َ ی َ دَ ] (مص مرکب ) تهنیت گفتن . مبارکباد گفتن :
صائبا چون دهمت تهنیت نوروزی
کز تو نوروز کند کسب جهان افروزی .
تهنیت فتح چون دهم که گرفتی
قلعه ٔ بهمان کس و حصار فلان را.
رجوع به تهنیت و دیگر ترکیبهای آن شود.
صائبا چون دهمت تهنیت نوروزی
کز تو نوروز کند کسب جهان افروزی .
صائب (از آنندراج ).
تهنیت فتح چون دهم که گرفتی
قلعه ٔ بهمان کس و حصار فلان را.
واله ٔ هروی (ایضاً).
رجوع به تهنیت و دیگر ترکیبهای آن شود.