ترجمه مقاله

تهیج

لغت‌نامه دهخدا

تهیج . [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) برخاستن باد و گرد و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). گرد برخاستن . (زوزنی ). برخاستن باد و غبار و غیره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برانگیخته گردیدن و جنبیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تا اوباش و غوغا را از تهیج حرب و فتنه باز دارند. (سندبادنامه ص 202). رجوع به تهییج شود.
ترجمه مقاله