ترجمه مقاله

توان کن

لغت‌نامه دهخدا

توان کن . [ ت ُ / ت َ ک ُ ] (نف مرکب ) بمعنی آدمی با نیروی توانا بکار که هرچه بخواهد کند، تواند و بر آن قادر باشد و ترجمه ٔ فاعل مختار است به پارسی ، زیرا که توانا بمعنی قادر و ناتوان عاجز است . (انجمن آرا) (آنندراج ). || از صفات خدای تعالی زیرا که دهنده ٔ قوت و قدرت و توانائی است . (ناظم الاطباء). رجوع به توان شود.
ترجمه مقاله