توتو
لغتنامه دهخدا
توتو. (ص مرکب ، ق مرکب ) چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز. (ناظم الاطباء). پرده پرده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده
توتو سلب زرد بر آن روی فتاده .
لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده
توتو سلب زرد بر آن روی فتاده .
منوچهری (از یادداشت ایضاً).