ترجمه مقاله

توتی

لغت‌نامه دهخدا

توتی . (اِ) توتک است و معرب آن توطی (کذا) است . (فرهنگ جهانگیری ). مرغ معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی ). طوطی . (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به طوطی شود. || جهاز. کشتی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). کشتی ، و شاهد آن به نظر نرسید و در قاموس نوتی (به ضم نون ) بمعنی کشتی بان گفته . (فرهنگ رشیدی ). در جهانگیری گفته توتی جهاز وکشتی ، شاهد آن بنظر نرسیده ... (انجمن آرا) (آنندراج ). قسمی قایق که در نیزار سیستان برای حمل مال التجاره از مرداب بکار برند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || جهاز عروس و رخت عروس . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله