ترجمه مقاله

توریس

لغت‌نامه دهخدا

توریس . [ ت َ ] (ع مص ) به ورس رنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). و آن (ورس ) نباتی باشد که به زعفران ماند. (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به ورس شود.
ترجمه مقاله