ترجمه مقاله

توسل

لغت‌نامه دهخدا

توسل . [ ت َ وَس ْ س ُ ] (ع مص ) نزدیکی جستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (صراح اللغة). نزدیکی یافتن به چیزی و به کاری . یقال : توسل الیه بوسیلة؛ ای عمل عملا تقرب به الیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دزدیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یقال :توسل ابلی ؛ ای سرقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) دزدی : اخذ ابلی توسلاً؛ ای سرقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نزدیکی و پیوستگی و توسط. (ناظم الاطباء).
- دعای توسل ؛ نام یکی از ادعیه ٔ مشهور است و آغاز میشود به اللهم انی اسئلک و اءَتوجه الیک ... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله