ترجمه مقاله

توسیع

لغت‌نامه دهخدا

توسیع. [ ت َ ] (ع مص ) فراخ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خلاف تضییق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فراخ گردانیدگی و وسعت دادگی . (ناظم الاطباء) : تقطیع و توسیع عرصه ٔ جامع تعیین رفته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420).
- توسیع بلاد ؛ وسعت دادن ملک و کشور و دست درازی کردن به کشورهمسایگان . (ناظم الاطباء).
|| فراخ دست و توانگر گردانیدن . یقال : وسعاﷲ علیه ؛ ای اغناه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله