ترجمه مقاله

توس

لغت‌نامه دهخدا

توس . (ع اِ) طبیعت و اصل . یقال : هو من توس صدق ؛ ای اصل صدق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || توساً له ، و جوساً له ، دعای بد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله