ترجمه مقاله

توشح

لغت‌نامه دهخدا

توشح . [ ت َ وَش ْ ش ُ] (ع مص ) وشاح در گردن اوکندن (افکندن ). (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). حمایل درافکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پیرایه در گردن افکندن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد): توشحت المراءة توشحاً و اتشحت اتشاحاً؛ لبست الوشاح . (از اقرب الموارد). || حمایل وار به گردن آویختن جامه و شمشیر را. یقال : توشح بسیفه و ثوبه ؛ اذا جعله مکان الوشاح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و ازهری گوید که توشح جامه ؛ داخل کردن آن زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ است چنانکه محرم کند. (از اقرب الموارد). || معانقه کردن . (ناظم الاطباء): و هو یتوشحنی ؛ ای یعانقنی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله