ترجمه مقاله

توشه پرورد

لغت‌نامه دهخدا

توشه پرورد. [ ش َ / ش ِ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) توشه کش ... و در این مبالغه است . (آنندراج ) :
سکندر که شاه جهان گرد بود
بکارسفر توشه پرورد بود.

نظامی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله