ترجمه مقاله

توفیة

لغت‌نامه دهخدا

توفیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تمام بدادن . (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تمام دادن و نیک وفا کردن . (غیاث اللغات ). گزاردن حق کسی را به تمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فن خط) آن است که هر حرفی را چنانکه حق آن باشد در وجهی که مرکب شده باشد از آنکه مقوس باشد یا مسطح یا منقب یا غیر آن ، ثبت کنند. (نفائس الفنون ، در علم خط).
ترجمه مقاله