ترجمه مقاله

تولک کرده

لغت‌نامه دهخدا

تولک کرده . [ ل َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کریزکرده . کریزی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای آن و تولکی شود.
ترجمه مقاله